لب این چشمه آب...
 
پرستوی مهاجر
باران رحمت خداهمیشه می بارد مائیم که کاسه هامون را بر عکس گرفتیم.
 
 

 

لب این چشمه ی آب...

شمع احسا س

به پروانه چه زیبا دل داد

وهمه دشت به سبزینگی حس تودل بست

وزمین پرگل شد

لای این شب بوها

وای...

حس غریبی دارم

لب این چشمه ی آب

آخ...

زمان یخ زده بود...

ودر آن آب جاری...

حس بوئیدن گل...

شعرکوچیدن غم را

چه صمیمانه به آواز چکاوک می داد...

و تن تشنه ی خاک

راز دلتنگی خود را ازتو...

چه غریبانه به چشمه می داد

شمع عاشق اما...

به تنش رنگ حقیقت زده بود

آب شدشمع

اما...

ازعطش خالی شد

لب این چشمه ی آب چه زلال دل تو...

تو به آواز قناری

جان دادی

اشک احساس

به ابرهای بهاری دادی

ولی...

اکنون...

من پرازتشنگی ام ...

عطش بوی تن خاک...

نمی چشمه ی آب خاک رامتبرک می کرد...

من معطر شدم

اما...

 

 

دل تنگم ازتو همه در کنج بیانم خسته است.

تسنیم.

 

 


نظرات شما عزیزان:

غریبانه
ساعت22:26---19 ارديبهشت 1391
شمع گیرم که پس از کشتن پروانه گریست
قاتل از گریه بیجا گنه اش پاک نشد
:::::::::::


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 27 دی 1392برچسب:, :: 23:12 :: توسط : تسنیم

درباره وبلاگ
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تعجيل در فرجش صلوات و آدرس parastoyemohajeer.LoxBlog.Com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.